تاریخچه مد, مد و استایل

پوشاک در دوره پهلوی

پوشاک در دوره پهلوی

پوشاک در دوره پهلوی (Pahlavi dynasty) به‌ویژه در سال‌های اولیه این سلسله پادشاهی، به‌طورکلی شبیه به دوران قاجار بود که نشان‌دهنده سبک پوشش متفاوت مردان و زنان قبایل، روستاها و طبقات مختلف مردم شهرها بود. در اواخر قرن نوزدهم، تلاش‌هایی برای اصلاح لباس صورت گرفت که از مقامات دولتی شروع می‌شد.

به‌ویژه پس از انقلاب مشروطه بسیاری از مردان ایرانی که به خارج از کشور سفر کرده بودند، شروع به الگوبرداری از لباس‌های اروپایی کردند. پوشاک آنها اغلب کت و شلوار، کراوات و کفش رسمی مردانه بودند. بیشتر این مردان در پایتخت و چند شهر بزرگ در شمال و شمال غربی کشور زندگی می‌کردند؛ با کیف و کفش رنو همراه باشید.

پوشاک در دوره پهلوی اول

پوشاک در دوره پهلوی اول

زنان با پوشش و کلاه گِرد غربی

در تاریخ 29 بهمن 1301 مجلس لایحه‌ای را تصویب كرد كه در آن همه كارمندان دولت، اعضای كابینه و معاونان پارلمانی در ساعات کاری ملزم به پوشیدن لباس ساخت ایران بودند. کارمندان اداری و ساکنان دیگر شهرهایی که طرفداران مدرنیته بودند به تدریج سارداری (کت پارچه‌ای مردانه که به زیر زانو می‌رسد)، شلوار و کت و شلوار غربی (که امروز مرسوم است) را به تصویب رساندند.

در بین اروپایی‌هایی که در مراسم تحلیف سرویس تلگراف (بساط پهلوی) در 5 اردیبهشت 1305 حضور داشتند به خوبی می‌توان تغییر پوشاک دوره پهلوی را نسبت به دوران دیگر مشاهده کرد (از این رویداد عکس موجود است). در امتداد همین دوران، زنانی بودند که ژاکت، دامن، کفش پاشنه بلند، کت و دامن زنانه و کلاه به تن می کردند. تمامی مدارم از این دوران نشان از آن دارد که هم مردان و هم زنان به هیچ عنوان با لباس سنتی ایرانی در مراسم ظاهر نمی‌شدند.

در سال 1307 کابینه تصمیم گرفت که همه مردان ایرانی لباس یکنواخت به سبک غربی بپوشند. پوشاک بیرونی سنتی مانند شال، کلاه و کت و شلوار مرسوم غربی! شلوار به‌طورسنتی از پارچه مشکی ساخته می‌شود که توسط کمربند چرمی به دور کمر بسته می‌شد. کفش‌های سنتی ایرانی همانند گیوه، جای خود را به کفش‌های غربی دادند. همه کارمندان دولت و همچنین پسربچه‌های مدرسه‌ای باید به جای کلاه‌های خزدار معمولی، کلاه‌های تخم مرغی یا استوانه‌ای شکل به سر می‌کردند. فقط روحانیت و معلمان حوزه‌های علمیه مذهبی و رهبران سایر مذاهب رسمیت یافته، از این فرمان معاف بودند، این قانون در تاریخ 1 فروردین 1308 به مرحله اجرا درآمد.

پوشاک در دوره رضا شاه

رضا شاه و آتاتورک

تحمیل کلاه پهلوی و ممنوعیت روسری سنتی، مخالفت شدیدی را برانگیخت، خصوصاً در بین دو گروه از جامعه؛ گروه اولی شامل سنت گرایان و مذهبیون بودند که عمامه‌ها را نشانه سنت می‌دانستند و مردم قبیله‌ای که خود را با سبک‌ها و رنگ های روسری متمایز می‌کردند. دومین گروه متشکل از صاحبان‌کارخانه های نساجی بودند که با آیین‌نامه جدید در آستانه ورشکستگی قرار داشتند.

علاوه بر این، حقوقدانان آموزش دیده و مردان تحصیل کرده نیز مخالفت خود را با آیین‌نامه جدید اعلام کردند. برای همه گروه‌ها، مخالفت با قانون جدید، مجازات‌هایی از جمله جریمه نقدی و بازداشت تا یک هفته تصویت شده بود. در نتیجه، در ششمین روز 1307، مجلس هفتم قانونی را تصویب كرد كه حكم كابینه و مقررات مربوط به لباس را هم قانونی و هم اجباری شمرد.

[mustread posts=”3828″]

به‌تدریج مردان به کلاه پهلوی عادت کردند، اگرچه مخالفت‌ها ادامه می‌یافت، عمدتاً توسط روحانیت مسلمان – به‌‍ویژه در میان روحانی‌های رده پایین و کمتر تحصیل کرده – اعضای آنها به عنوان رهبران مذهبی محلی غالباً دارای تأثیر قابل‌توجهی در امور مربوط به محله داشتند. اما سرانجام، دولت موفق شد رضایت روحانیون عالی رتبه را در قم را نیز به‌دست آورد.

در سال 1313، رضا شاه از ترکیه دیدار کرد، جایی که وی از برنامه‌های کمال آتاتورک برای نوسازی بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بود. وی مصمم شد كه ایرانیان نیز باید همانند ​​اروپایی‌ها لباس بپوشند! در حالی كه هنوز در تركیه بود، به نخست وزیر خود دستور داد كه همه کارگران ایرانی مؤظف به پوشیدن کلاه‌های لبه‌دار گرد به سبک اروپایی هستند.

توجیه صریح وی این بود که لبه گرد و بلند این کلاه‌ها از کارگران در فضای باز در برابر آفتاب سوختگی محافظت می‌کند. در سال‌های 1314 و 1935، یک حکم کابینه، پوشیدن این کلاه را برای همه مردان ایرانی واجب ساخت، و در نتیجه جایگزین کلاه پهلوی شد. این تغییر که به سرعت اعمال شد، مقاومت قابل توجهی را خصوصاً در استان‌ها برانگیخت.

پوشاک در دوره پهلوی ها

مجله زن روز

در یک حادثه مشهور، گروهی از مسلمانان به سرپرستی یک آخوند به نام شیخ تقی بوعلی، به مساجد گوهرهاد در مشهد پناه بردند، جایی که توسط نیروهای امنیتی مورد حمله قرار گرفتند و شماری از مردم در این رویداد کشته شدند. چنین مقاومتی فقط عزم شاه را افزایش داد. اگرچه این کلاه پشمی تا آخرین سال‌های سلطنت رضاشاه همچنان پوشیده می‌شد، اما مردان پارسی به تدریج از پوشیدن این کلاه خودداری کردند.

قبل از حادثه مسجد گوهرشاد، رضا شاه شخصاً بر ضرورت تغییر لباس زنانه تأکید نکرده بود. برخی از زنان تحصیل کرده قبلاً به جای این‌که حجاب داشته باشند شروع به استفاده از کلاه برای پواندن موهای خود شدند. برخی از اعضای دادگاه که در خارج از کشور تحصیل کرده بودند، طرفدار لغو کامل حجاب و حمایت از مشارکت زنان در مجامع اجتماعی بودند. یکی از طرفداران چنین دیدگاهی، وزیر قدرتمند دادگاه، عبدالعظیم الحسین تیموری بود که در جلسه کابینه در سال 1312 پیشنهاد کرد که واردات کلاه‌های مخصوص زنانه از خارج از کشور قانونی شوند.

[mustread posts=”5469″]

سرانجام، در سال 1314، رضا شاه حجاب را لغو كرد، او اولین حاكم منطقه بودن كه این كار را انجام داد (آتاتورک حجاب را ممنوع نكرده بود). شاه پس از اطمینان از قدرت خود پس از خُرد کردن قیام شیخ بوعلی، به همراه همسر و دخترانش در مراسم فارغ‌التحصیلی مدرسه دانش‌سرای مقدمانی در 1314 ظاهر شد.

وی در این مراسم در طی سخنرانی، خطاب به مخاطبان خود غالباً زنان بی‌حجاب بودند، دستور داد از این پس به سبک اروپایی لباس به تن کنند. این مناسبت در هر شهر اما به‌ویژه در تهران جشن گرفته شد، و به کلیه پرسنل نظامی و مملکتی دستور داده شد تا با همسران‌شان (بدون حجاب) در مراسم حضور پیدا کنند.

پوشاک در دوره پهلوی دوم

دانشجویان دانشگاه

این اقدامات رضا شاه همچنین با مقاومت مردم و استفاده از نیروی زور روبرو شد. اکثریت زنان ایرانی می‌خواستند حجاب را ضروری بدانند و معتقد بودند دیده شدن موها یک گناه بزرگ است. علاوه بر این، مردان ایرانی نیز رها کردن حجاب را امری ناعادلانه می‌پنداشتند. در این راستا، سواد در بین مردان، محدود به نخبگان ممتاز و روحانیت بود، در حالی که در بین زنان بی‌سوادی تقریبا عمومی بود.

حتی معدود افرادی که در مدارس سنتی (مکتب) شرکت کرده بودند، فقط می‌دانستند که چگونه نماز و قرآن بخوانند و به سختی می‌توانستند بنویسند. چنین جامعه‌ای سنتی و بسیار مردسالارانه، برای ممنوعیت ناگهانی موضوع مهم فرهنگی همانند بی‌‍حجابی، به‌سختی آماده تغییر بود.

[mustread posts=”6403″]

زنان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، افراد دولتی روسری‌های‌شان را سر بیرون می‌آوردند و حتی خانه‌های آنها را نیز به اجبار مورد جستجو قرار می‌دادند. به تدریج، مقاومت مردمی برطرف شد، و در سه یا چهار سال آخر سلطنت رضا شاه، در ملاء عام می‌شد زنانی را مشاهده کرد که لباس‌های بلند و ساده، جوراب ساق بلند نازک، دامن کوتاه و بلند، کفش پاشنه بلند و کلاه‌های پشمی به تن دارند. با این حال، در بعضی از روستاها و شهرهای کوچک زنان همچنان پوشاک سنتی خود را به تن می‌کردند.

پوشاک در دوره پهلوی دوم

پوشاک در دوره محمد رضا شاه

جمعی از هنرمندان

در طول دوران سلطنت محمد رضا شاه پهلوی، بسیاری از زنان دوباره حجاب به سر گرفتند، اما بیشتر افراد تحصیل کرده این کار را نکردند. در حقیقت، با تشویق حضور گسترده بیگانگان در ایران و روابط نزدیک‌تر با جهان خارج، زنان در دهه 60 و 70 میلادی به‌طورفعال مد و فشن روز غربی را دنبال می‌کردند. علاوه بر این، با افزایش رونق نفت و فروش بالای آن، مردان نیز با اشتیاق بیشتری اقدام به اتخاذ سبک‌های مد غربی کردند، بنابراین بخش بزرگی از درآمد خانواده‌ها صرف پوشیدن پوشاک شیک و مدرن شد.

[mustread posts=”9775″]

در اواسط دهه 1970 بسیاری از خانواده‌های روستایی برای جستجوی شغل به شهرهای بزرگ به‌ویژه تهران مهاجرت کردند. بیشتر این افراد از دیدگاه و عقاید سنتی که با بی‌سوادی همراه بود وارد شهر شدند. در این امتداد، با توسعه برنامه‌های تلویزیونی، مد گرایی در دهه 70 به اوج خود رسید. بسیاری از بازیگران و خوانندگان مشهور همانند گوگوش به نمادهای مد در جامعه تبدیل شدند.

با اینکه همچنان بدنه سنتی جامعه از چنین سبک پوششی روگردان بود، ولی کلیه آحاد مردم چنین وضعیتی را قبول کرده بودند. سبک پوشش در این دوران بدون اجبار انتخاب می‌شد، زنانی که علاقه مند به حفظ حجاب بودند به اندازه زنانی که به حجاب اعتقاد داشتند، از یک حق مساوی برخوردار بودند. اما در سال های آخر دهه 70 که به انقلاب اسلامی منجر شد، حجاب اجباری دوباره بر سر زبان‌ها افتاد.

انقلاب اسلامی

حضور زنان در انقلاب اسلامی

پس از انقلاب، با تشویق رهبران مذهبی که به مقامات دولتی تبدیل شده بودند، زنان این گروه، زنانی را که حجاب نداشتند، در معرض آزار و اذیت قرار دادند. بسیاری از زنان تحصیل کرده، ب‌ویژه دانشجویان دانشگاه، لباس سنتی را که با اسلام به عنوان سمبل مخالفت با رژیم پهلوی درآمده بود، به تصویب رسانده بودند، و تظاهرات گسترده در طول انقلاب تعداد زیادی از این زنان را شامل می‌شد که چادر سیاه به تن کرده بودند.

اما آنها انتظار نداشتند که پس از انقلاب مجبور به پوشیدن دوباره چادر و اجباری شدن آن شوند. آنها چند اعتراض مختصر انجام دادند که با توهین و تهدیدهای جانی روبرو شدند. به‌تدریج دولت قدرت خود را تثبیت کرد، همه زنان مجبور شدند شیوه لباس اسلامی را در ملاء عام اتخاذ کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *